صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۸۳۸

۱

در جنون فکر سرو سامان ندارد هیچ کس

مدعا چون دیده حیران ندارد هیچ کس

۲

در دیار ما که روزی ازدل خود می خورند

آرزوی نعمت الوان ندارد هیچ کس

۳

زیر چرخ نیلگون، چون پسته، آن هم زیر پوست

با دل پرخون لب خندان ندارد هیچ کس

۴

در دیار ما که جان از بهر مردن می دهند

آرزوی عمر جاویدان ندارد هیچ کس

۵

عالمی رفته است از خانه سازی پا به گل

فکر خودسازی درین دوران ندارد هیچ کس

۶

می شود اوقات مردم صرف در تعمیر تن

فکر آزادی ازین زندان ندارد هیچ کس

۷

بر ندارد طوق منت گردن آزادگان

شکرالله دست در احسان ندارد هیچ کس

۸

میوه های سردسیر عقل، صائب نارس است

سینه گرم و دل سوزان ندارد هیچ کس

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۵۵

نظرات