صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۸۴

۱

نیست در دیده ما منزلتی دنیا را

ما نبینیم کسی را که نبیند ما را

۲

زنده و مرده به وادید ز هم ممتازند

مرده دانیم کسی را که نبیند ما را

۳

مردمی را نشود هیچ حجابی مانع

سرمه خاموش نسازد نظر گویا را

۴

دیدن عیب به هم می شکند شاخ غرور

مصلحت نیست که طاوس بپوشد پا را

۵

شمع در جامه فانوس نماند پنهان

عینک از پرده خواب است دل بینا را

۶

تا به حیرت نرسد دیده نمی آرامد

سیل در بحر فراموش کند غوغا را

۷

عاشق از سنگ ملامت نشود رو گردان

طعمه از قاف سزد حوصله عنقا را

۸

با خودی سر ز حقیقت نتوان بیرون برد

گم شدن خضر بود این ره ناپیدا را

۹

گر چنین تنگ شود دیده گردون خسیس

آب از چشمه سوزن ندهد عیسی را

۱۰

نشد از زخم زبان شورش مجنون ساکن

خار و خس مانع طوفان نشود دریا را

۱۱

کیست جز گریه به دلتنگی ما رحم کند؟

سیل بر سینه مگر چاک زند صحرا را

۱۲

بی رخ تازه و پیشانی خندان صائب

چون صنوبر نتوان کرد ز خود دلها را

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
سعید
۱۳۹۷/۰۲/۰۵ - ۰۵:۱۳:۵۲
میشه لطفا معنی بیت اول رو یکی بگه. منظورش رو متوجه نمیشم. مخصوصا مصرع دوم.
user_image
سعید
۱۳۹۷/۰۲/۰۵ - ۰۵:۱۵:۳۰
فکر کنم در بیت 6 به جای فراموشی باید فراموش نوشته بشه. البته سندیتی ندارم فقط براساس موسیقی و وزن شعر اینطور حس کردم.
user_image
آرش دارابیان
۱۳۹۷/۱۰/۲۹ - ۰۲:۱۹:۱۷
سعید جان حق با شماست حرف "ی" اضافه هست و از وزن عروضی خارج می کنهتا به حیرت نرسد دیده نمی آرامدسیل در بحر فراموش کند غوغا راصحیح هست
user_image
جلال الدین
۱۳۹۹/۰۶/۲۶ - ۰۸:۰۶:۰۷
سیل در بحر فراموش کند غوغا رابه مانند مفهوم این مصرع:تندی سیلاب را تمکین دریا بشکند.البته از لحاظ وزن نمیدونم درسته یا نه.
user_image
طاهری
۱۴۰۲/۰۱/۰۵ - ۱۰:۰۳:۱۳
درک اشعار صائب در عین کلمات واضح آن کمی دشوار است... مگر بزرگواران لطف کنند ابیات را تفسیر کنند🙏🏻
user_image
سفید
۱۴۰۲/۰۲/۲۳ - ۲۰:۱۵:۵۶
  نیست در دیده‌ی ما منزلتی دنیا را...