
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۵
۱
آرزو چند به هر سوی کشاند ما را؟
این سگ هرزه مرس چند دواند ما را؟
۲
نخل ما را ثمری نیست به جز گرد ملال
طعمه خاک شود هر که فشاند ما را
۳
ما که در هر بن مو کوه گرانی داریم
هیچ سیلاب به دریا نرساند ما را
۴
بر سر دانه ما سایه ابری نفتاد
زور غیرت مگر از خاک دماند ما را
۵
نامه ماست نهانخانه اسرار ازل
ظلم بر خویش کند هر که نخواند ما را
۶
در نهال قد این جلوه فروشان مجاز
جلوه ای نیست که بر خاک کشاند ما را
۷
عشق ما را ز دل و دین و خرد دور انداخت
تا به آن قافله دیگر که رساند ما را؟
۸
نشد از ناخن تدبیر گشادی صائب
تا که زین عقده مشکل برهاند ما را؟
تصاویر و صوت



نظرات