
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۵۰
۱
از ناکسان وفانشنیده است هیچ کس
بوی گل از گیانشنیده است هیچ کس
۲
از روزگار تلخ بودناله حزین
از نیشکر نوانشنیده است هیچ کس
۳
بیگانه شوزخلق کز این دورمطلبان
پیغام آشنا نشنیده است هیچ کس
۴
خامش نشین که ناله جانسوز از سپند
درمحفل رضا نشنیده است هیچ کس
۵
کردار بی نیاز ز گفتار بیهده است
دعوی ز کیمیا نشنیده است هیچ کس
۶
عاشق به بال جذبه معشوق می پرد
تمکین ز کهربانشنیده است هیچ کس
۷
گفتار درمیان صواب و خطا بود
از خامشان خطا نشنیده است هیچ کس
۸
عشق از دوکون گرد برآورد نرم نرم
سیلاب بی صدا نشنیده است هیچ کس
۹
صائب خموش باش کز این حرف دشمنان
آواز مرحبانشنیده است هیچ کس
تصاویر و صوت


نظرات