
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۵۷
۱
مرد صحبت نیستی، از دیده ها مستور باش
از بلا دوری طمع داری، ز مردم دور باش
۲
نیستی چون می حریف صحبت تردامنان
در حجاب پرده زنبوری انگورباش
۳
پیش شاهان قرب درویشان به ترک حاجت است
دست از دنیا بشو همکاسه فغفور باش
۴
گر ترا بخشند از دست سلیمان پایتخت
در تلاش گوشه ویران خود چون مور باش
۵
مور بی آزار دایم خون خود را می خورد
خانه پر شهد می خواهی، برو زنبور باش
۶
بدر ازبیماری منت هلالی گشته است
از فروغ عاریت تا می توانی دور باش
۷
تا نسازندت کباب از چشم شور اهل حسد
همچو عنقا صائب از چشم خلایق دور باش
تصاویر و صوت


نظرات