
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۶۰
۱
چون لب پیمانه زنهار از سخن خاموش باش
صد سخن گر بگذرد در انجمن خاموش باش
۲
عشرتی گرهست در دارالامان خامشی است
غنچه سان با صد زبان خوش سخن خاموش باش
۳
نقش شیرین، شاهد شیرینی کارت بس است
پشت خود بر کوه نه ای کوهکن خاموش باش
۴
حالت آیینه بر ارباب بینش روشن است
جوهری گر داری ای روشن سخن خاموش باش
۵
غنچه رالب بستگی بند ملال از دل گشود
چشم فتح الباب داری، یکدهن خاموش باش
۶
تا چو شمع انگشت بر حرف تو نگذارد کسی
با زبان آتشین درانجمن خاموش باش
۷
کار شبنم از خموشی این چنین بالا گرفت
قرب گل می خواهی ای مرغ چمن خاموش باش
۸
صفحه آیینه طوطی را به گفتار آورد
تا تو هم میدان نیابی، از سخن خاموش باش
۹
گر زبان غنچه داری در دهن ای عندلیب
پیش کلک صائب رنگین سخن خاموش باش
تصاویر و صوت

نظرات