صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۸۷۰

۱

از خدا در عهد پیری یک زمان غافل مباش

از نشان زنهار دربحر کمان غافل مباش

۲

چون گل رعنا خزان را در قفا دارد بهار

از ورق گردانی باد خزان غافل مباش

۳

چون خبر از کاروان گر پیش نتوانی فتاد

چشم بگشا از غبار کاروان غافل مباش

۴

گر به طوف کعبه مقصود نتوانی رسید

سعی کن زنهار از سنگ نشان غافل مباش

۵

می کند زهر هلاهل کار خود در انگبین

ازگزند دشمن شیرین زبان غافل مباش

۶

تا نسازی راست در دل حرف رابر لب میار

تیر تابیرون نرفته است ازکمان غافل مباش

۷

قطره را دریا به شیرینی گرفت از دست ابر

اینقدر از حال دور افتادگان غافل مباش

۸

مهر با چندین عصا در چاه مغرب اوفتاد

زینهاراز چاه خس پوش جهان غافل مباش

۹

آب زیرکاه راباشد خطر از بحر بیش

صائب ازهمواری اهل زمان غافل مباش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۷۱
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۷۶

نظرات