
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۷۴
۱
چون ترا مسکن میسر شد پی تزیین مباش
تخته کز دریا ترابیرون برد رنگین مباش
۲
چون سبکروحان لباس از اطلس افلاک کن
همچو صوفی زیر بار خرقه پشمین مباش
۳
راهرو را بستر و بالین بود خواب گران
چون تن آسانان به فکر بستر و بالین مباش
۴
رنگ بیرنگی زآسیب شکستن ایمن است
چون پرطاوس، فرد دفتر تلوین مباش
۵
علم یکتایی حق بر نمی دارد دویی
نیستی گر اهل شرک ای بی بصر خود بین مباش
۶
تا چو شکر نی به ناخن نشکند دوران ترا
صبر کن برتلخکامی، یکقلم شیرین مباش
۷
نیستی صائب حریف چشم شور روزگار
گر نگردد بر مرادت آسمان غمگین مباش
تصاویر و صوت

نظرات