
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۴۸۸
۱
دست شستن ز بقا آب حیات است ترا
خط کشیدن به جهان خط نجات است ترا
۲
برگ از خویش بیفشان، ز ثمر دست بشوی
ای که چون بید تمنای نبات است ترا
۳
در جوانی به طواف حرم کعبه شدن
شحنه باقی ایام حیات است ترا
۴
گرچه از خوشه پروین گذرد خرمن تو
همچنان از دگران چشم زکات است ترا
۵
تا به منزل نرسی، بر تو نگردد روشن
برکت ها که نهان در حرکات است ترا
۶
لنگر از قافله ریگ روان می جویی
ای که از زندگی امید ثبات است ترا
۷
از ره یک جهتی روی مگردان صائب
اگر امید رهایی ز جهات است ترا
تصاویر و صوت

نظرات