صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۰۰

۱

گر کنند از رشته جانها زه پیراهنش

از لطافت رنگ گرداند بیاض گردنش

۲

دور باش شرم را نازم که با آن خیرگی

دست خالی می رود بیرون نسیم از گلشنش

۳

آن که با تیغ تغافل می کشد صید حرم

کی به خون چون منی آلوده گردد دامنش؟

۴

خانه ای کز روی آتشناک او روشن شود

تاقیامت می جهد آتش ز چشم روزنش

۵

کاسه دریوزه سازد دیده یعقوب را

ماه کنعان در هوای نکهت پیراهنش

۶

چشم شوخ آهوان در پرده نتواند پرید

چون کمند انداز گردد غمزه صیدافکنش

۷

تاجر کنعان ندارد صائب این سامان حسن

گل یکی از خوشه چینان است گرد خرمنش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۸۶

نظرات