صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۱۰

۱

می شود تعجیل عمر از غفلت سرشار بیش

سیل را سازد گرانسنگی سبکرفتار بیش

۲

هست ناهمواری از آفت حصار عافیت

تخته مشق حوادث می شود همواربیش

۳

تن به سختی ده اگر از اهل ایمانی، که هست

سبحه را در دل گره از رشته زنار بیش

۴

تیرگی دارد درست آیینه رادرزنگبار

می کشد روشندل از چرخ کبود آزار بیش

۵

بد گهر رامستی دولت سیه دلتر کند

تیغ چون سیراب گردد می شود خونخوار بیش

۶

تاکند ابر بهاران دامنت راپر گهر

چون صدف مگشای در سالی دهن یک باربیش

۷

رتبه ریزش بود بالاتر از اندوختن

در خزان فیض از بهاران است درگلزار بیش

۸

تنگدستی نفس رامانع شوداز کجروی

میشود از وسعت ره پیچ و تاب مار بیش

۹

سرو را دارد بهار بی خزان درپیچ وتاب

برگ بر آزادگان باشد گران ازبار بیش

۱۰

تازه گردد داغ آب از جلوه موج سراب

تشنه می گردد ز کوثر تشنه دیدار بیش

۱۱

از شکایت می شود گر دیگران را دل تهی

می شود درد دل من صائب ازاظهار بیش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۹۰

نظرات