صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۱۴

۱

زیر یک پیراهن از یک‌رنگیم با یار خویش

بوی یوسف می‌کشم از چشم چون دستار خویش

۲

بیم افتادن نمی‌باشد ز پا افتاده را

در حصار آهنم از پستی دیوار خویش

۳

برندارد چون سلیمانی مرا دست از کمر

صد گره چون سبحه در دل دارم از زنار خویش

۴

از دم جان‌بخش در آخر تلافی می‌کند

عیسی ما گر خبر کم گیرد از بیمار خویش

۵

قدر باشد سی شب آن کس را که نبود در سرا

مجلس‌افروزی به غیر از دیده بیدار خویش

۶

نیستم بیکار اگر از خلق روگردان شدم

خط به مژگان می‌کشم بر صفحه دیوار خویش

۷

گوش خود را کاسه در یوزه تحسین کند

هر تهی‌مغزی که باشد عاشق گفتار خویش

۸

خار دیوارم، و بال دامن گل نیستم

رزق من نظاره خشکی است از گلزار خویش

۹

با دل آلوده بی‌شرمی است اظهار صلاح

می‌کشم بیش از گنه خجلت ز استغفار خویش

۱۰

نیست صائب قدردانی در بساط روزگار

از صدف بیرون چه آرم گوهر شهوار خویش؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۶۲
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۹۱

نظرات