صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۱۷

۱

کوته اندیشی که نفرستد به عقبی مال خویش

چشم امیدش بود پیوسته در دنبال خویش

۲

چون مگس در دامگاه عنکبوتان، کرده ام

دست و پا گم ازهجوم رشته آمال خویش

۳

خواب راحت می کنم در سایه بال هما

تا ز استغنا کشیدم سربه زیربال خویش

۴

می شود بر دیده خونبار من عالم سیاه

هرگه اندازم نظر برنامه اعمال خویش

۵

جوی خون از دیده آیینه می گردد روان

پرده بردارم اگر از صورت احوال خویش

۶

نیست اظهار جوانی، خجلت بی حاصلی است

این که می دارم نهان ازهمنشینان سال خویش

۷

داغ می بخشد ثمر گفتار هرجا درد نیست

پیش بیدردان مکن اظهار صائب حال خویش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۶۲
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۹۳

نظرات