صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۳۲

۱

حساب دین و دل راپاک کن باچشم عیارش

که شب رانیمه خواهد کرد از خط حسن طرارش

۲

دو عالم چون صف مژگان اگر زیرو زبر گردد

من و آن چشم کافر کز رگ خواب است زنارش

۳

به هرجاسرو او در جلوه آید، کبک می سازد

به تیغ کوه خون خود حلال از شرم رفتارش

۴

شود گرداب دریای حلاوت دیده روزن

درآن محفل که آید درسخن لعل شکربارش

۵

فروغ عارض او ذره را خورشید می سازد

خوشا انجام آن شبنم که گردد محو دیدارش

۶

گل اندامی که درپیراهن من خار می ریزد

ز جوش گل رگ لعل است هر خاری ز دیوارش

۷

به اشک شبنم خونین جگر صائب که پردازد؟

که می داند عرق راشبنم بیگانه گلزارش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۱۹۹

نظرات