صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۳۸

۱

ازان از دست نگذارد قدح چشم فسونسازش

که هر پیمانه چون آیینه آرد برسر نازش

۲

لب حرف آفرینش تا حدیثی را به هم بندد

هزاران دفتر انشا می کند چشم سخنسازش

۳

نگاه موشکافان بی خبر بود از دهان او

نشد تاخط مشکین چون لب پیمانه دمسازش

۴

ز صید لاغر من میهمانداری نمی آید

خوشا کبکی که سازد سینه پای انداز شهبازش

۵

کجا دارد خبر از اوج استغنای شاخ گل؟

گرفتاری که از بام قفس نگذشته پروازش

۶

اگر چون تیغ خاموشی شعار خود کند عاشق

همان برروی کار افتد چو جوهر بخیه رازش

۷

حریف گوشه ابروی صیقل نیستم صائب

من و آیینه تاری که نتوان داد پردازش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۰۲

نظرات