صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۳۹

۱

چه می پرسی ز احوال شرار ما و پروازش

که در یک نقطه طی شد جلوه انجام و آغازش

۲

ازان چون مهر تابان است حسنش از زوال ایمن

که لغزد پای خط ازچهره آیینه پردازش

۳

به جای سبزه گر صبح قیامت از زمین روید

ز تمکین زیرپای خود نبیند حسن طنازش

۴

چو مژگان هر دو عالم رابه هم افکند از شوخی

همان ناخن زند بر یکدگر چشم سخنسازش

۵

پریشان گر شود اجزای مجلس جمع کن دل را

که مطرب می کند شیرازه باز از رشته سازش

۶

یکی باشد خط آزادی و پروانه کشتن

قفس افتاده مرغی راکه رفت از یاد پروازش

۷

چه گل چیند کنار ما زشمع نازک اندامی

که از بال و پر پروانه باشد زحمت گازش

۸

درین یک قطره خون راز عشقش رانگه دارم؟

که تنگی می کند این نه صدف بر گوهر رازش

۹

مگر درخواب بیند وصل گل، کوتاه پروازی

که هم در آشیان خود بود چون چشم، پروازش

۱۰

لبش راه سخن بسته است بر عاشق، ولی دارد

ز هر مژگان زبانی در دهن چشم سخنسازش

۱۱

چه خواهد شد سرانجام دل مومین من صائب؟

که خارا سینه کبک است پیش چنگل بازش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۴۷
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۰۲

نظرات