صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۵۴

۱

به جوش آرد شراب شوق را رخسار گلگونش

گریبان می درد خمیازه از لبهای میگونش

۲

اگر ذوق تماشای خودآن مغرور دریابد

که می آرد دگر از خانه آیینه بیرونش ؟

۳

در آن وادی که من چون سیل فارغبال میگردم

ز چشم آهوان دایم نظر بندست مجنونش

۴

دگر عاشق به شیرین کاری صنعت چه دل بندد؟

که شیرین دهان تیشه فرهاد ازخونش

۵

چنان قالب تهی کرده است صائب ازتماشایش

که همچون صبح صادق برسفیدی می زند خونش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۰۹

نظرات

user_image
محسن حیدرزاده جزی
۱۳۹۸/۱۱/۰۲ - ۰۱:۲۰:۴۱
در مصرع دوم بیت ماقبل آخر کلمۀ شد افتاده است :که شیرین شد دهان تیشۀ فرهاد از خونش