صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۵۷

۱

اگر چه بی نیاز ست از دو عالم ناز تمکینش

چه بیتابانه می چسبد به دل لبهای شیرینش

۲

ازان در چشم او عاشق بود از خاک ره کمتر

که قمری می کند نقش قدم را سرو سیمینش

۳

مرا چون مهرتابان داغ دارد آسمان چشمی

که تابد پنجه الماس رامژگان زرینش

۴

دگر ماه نوی بر سینه من می زند ناخن

که گوهر در صدف پنهان شده است از شرم پروینش

۵

به بوی مشک بتوان صدبیابان رفت دنبالش

ز شوخیها اگر پی گم کند آهوی مشکینش

۶

درین بستان شبی راهر که دارد زنده چون شبنم

چراغ آفتاب آید به پای خود به بالینش

۷

نگین را در نگین دان رتبه دیگر بود صائب

اگر باور نداری سیر کن درخانه زینش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۱۰

نظرات