صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۶۵

۱

چه نسبت بانسیم مصر دارد شوخی بویش؟

که خون رامشک سازد در دل صیاد، آهویش

۲

ز گل پیراهنی چشم نسیم آشنادارم

که از رنگ است پابرجاتر از دلبستگی بویش

۳

تمنای ترحم دارم از خورشید رخساری

که یک زخم نمایان است صبح ازدست و بازویش

۴

رگ خوابش عنان دولت بیدار میگردد

دلی کافتاد در سرپنجه مژگان دلجویش

۵

ازان در دل گره چون لاله دارم شکوه خونین

که خاکستر شود اشک کباب از گرمی خویش

۶

کجا دامان آن آتش عنان راخون ماگیرد؟

به خون رنگین نمی گردد زتیزی تیغ ابرویش

۷

کمند از طوق قمری حلقه سازد سرو بستانی

اگر بر طرف باغ افتد ز شوخی راه آهویش

۸

میسر نیست چشم از روی او برداشتن صائب

که چون خواب بهاران است گیرا چشم جادویش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۱۳
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۴۷

نظرات