صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۴۹۹۶

۱

کرد بیهوش مرا نعره مستانه خویش

خواب من گشت گرانسنگ ز افسانه خویش

۲

بحر و کان را کف افسوس کند بی برگی

گر به بازار برم گوهر یکدانه خویش

۳

از شبیخون نسیم سحر ایمن می بود

شمع می کرد اگر رحم به پروانه خویش

۴

وقت آن خوش که درین دایره همچون پرگار

ازسویدای دل خویش کند دانه خویش

۵

عمر چون باد به تعجیل ازان می گذرد

که تو غافل کنی از کاه جدا دانه خویش

۶

باعث غفلت من شد سخن من صائب

خواب من گشت گرانسنگ ز افسانه خویش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۲۸
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۶۰

نظرات