
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۰
۱
دل چِسان پیچد عنانِ آهِ دردآلود را؟
ز آتشِ سوزان عنانداری نیاید دود را
۲
تشنگی در خواب ممکن نیست کم گردد ز آب
نیست سیرابی ز خون آن چشمِ خواب آلود را
۳
از نصیحت خشکیِ سودا نگردد برطرف
برنیارد آتشِ سوزان ز خامی عود را
۴
مردمِ کممایه را اسراف برقِ خرمن است
حفظ کن از پوچگوییها دمِ معدود را
۵
وقتِ بیبرگی شود گوهرفشان از اشک، تاک
تنگدستی مانعِ ریزش نگردد جود را
۶
حلقهٔ خط، چشمِ حیران شد به دورِ عارضش
آه ازین آتش که در زنجیر دارد دود را
۷
سبز گردد از بناگوشِ بتان پیش از ذَقَن
خطِ عنبرفام، حسن عاقبت محمود را
۸
شیشهٔ خشک است صائب در مذاقش آبِ خضر
هر که بوسیده است لبهای شرابآلود را
تصاویر و صوت


نظرات