
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۰۰۹
۱
مگر ز موج شراب است رشته سازش؟
که می دود به رگ و پی چو روح آوازش
۲
کباب مطرب رنگین نوای عشق شوم
که ساخت گوشه نشین عندلیب راسازش
۳
چو شیشه هرکه به آوازه می کند احسان
گران به گوش خورد بانگ مغز پردازش
۴
کریم اوست که صد جام اگر دهد چون خم
چنان دهد که نگردد بلند آوازش
۵
سر جدال به صیاد پیشه ای دارم
که سنگ، سینه کبک است پیش شهبازش
۶
زخون کبک، بدخشان شده است سینه کوه
هنوز تشنه خون است چنگل بازش
۷
کلاه گوشه به خورشید و ماه می شکند
کسی که خامه صائب کند سرافرازش
تصاویر و صوت

نظرات