صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۰۱۶

۱

که راست تاب شکرخنده‌های پنهانش ؟

که شور حشر بود گرده نمکدانش

۲

ز خون صید حرم کعبه داغ لاله شده است

هنوز تشنه خون است تیغ مژگانش

۳

ازین صید جهان به جهان دگر رساند مرا

خوشا سری که دود پیش پیش چوگانش

۴

به حلقه سر زلف تو چشم بد مرساد!

که آفتاب بود روزن شبستانش

۵

به پاکدامنی از قید عشق نتوان رست

که چشم بر رخ یوسف گشوده زندانش

۶

چه عارض است که در آفتاب زرد خزان

بهار می‌چکد از خط همچو ریحانش

۷

به داغ العطشم سوخته است سنگدلی

که نیست ریگ روان تشنه در بیابانش

۸

ز جبهه عرق شرم می‌توان دانست

که سر به مهر حباب است آب حیوانش

۹

کدام نامه صائب نگشت طی چون صبح

که آفتاب نگردید مهر عنوانش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۳۶
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۸۴

نظرات