
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۰۲
۱
حسن کی در دل چون سنگ نماید خود را؟
باده در شیشه بیرنگ نماید خود را
۲
عشق ازان شوختر افتاده که پنهان گردد
این شرر در جگر سنگ نماید خود را
۳
در شب تار کند جلوه دیگر آتش
چهره زیر خط شبرنگ نماید خود را
۴
تکیه بر دوستی چرخ مکن کاین مکار
به تو یکرنگ ز نیرنگ نماید خود را
۵
زود باشد که زند غوطه به خون چون طاوس
خودنمایی که به صد رنگ نماید خود را
۶
سنگ دندان پریشان سخنان است وقار
وای بر آن که سبک سنگ نماید خود را
۷
شود از بخت سیه، جوهر ذاتی ظاهر
جوهر تیغ اگر از زنگ نماید خود را
۸
عندلیبی که شد از نغمه شناسان نومید
به چه امید به آهنگ نماید خود را؟
۹
خون کند در دل صیاد ز پرکاری ها
آهوی وحشی اگر لنگ نماید خود را
۱۰
صائب آن حسن به سامان که نگنجد به خیال
چه قدر در نظر تنگ نماید خود را؟
تصاویر و صوت

نظرات