
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۰۳۶
۱
چون سرو در مقام رضا پایدار باش
آزاده ز انقلاب خزان و بهار باش
۲
چون بیدلان ز سنگ ملامت متاب روی
خندان چو کبک مست درین کوهسار باش
۳
پیش خسان به خاک مریز آبروی خویش
از حفظ آبرو گهر آبدار باش
۴
اخفای عیب دل سیهان از سیه دلی است
در پیش زنگی آینه بی غبار باش
۵
تا از نظاره گل خورشید برخوری
در باغ دهر شبنم شب زنده دار باش
۶
پیرایه قبول بود در شکست نفس
بیش از گنه ز طاعت خود شرمسار باش
۷
در نوش و نیش کن به حریفان موافقت
با هر که هم پیاله شدی،هم خمار باش
۸
با درد صاف کن دل پرخون خویش را
خندان چو لاله با جگر داغدارباش
۹
ازتند باد حادثه چین بر جبین مزن
در بحر همچو آب گهر برقرارباش
۱۰
خواهی یکی هزار شود نقد هستیت
در جستجوی سوختگان چون شرار باش
۱۱
فیض گل نچیده ز چیده است بیشتر
باخار خار قانع ازان گلعذار باش
۱۲
صائب مکن ز زخم زبان تلخ روی خویش
مانند گل شکفته درین خارزار باش
تصاویر و صوت

نظرات