صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۰۳۷

۱

گاهی رهین ظلمت و گه محو نور باش

گاهی چراغ ماتم و گه شمع سور باش

۲

شیر و شکر به طفل مزاجان سبیل کن

قانع ز خوان رزق به هر تلخ و شور باش

۳

کشتی چو باخت لنگر خود،زود بشکند

زنهار در کشاکش دوران صبور باش

۴

بستان ز خلق خام و بده پخته در عوض

سر گرم خوش معاملگی چون تنور باش

۵

چشم کلیم چون ید بیضا سفید شد

رخ بر فروز وحوصله پرداز طور باش

۶

باری چو ره به محفل قربت نمی دهند

از دور دیده بان نگه های دور باش

۷

دور شعور چون به نهایت رسیده است

صائب تو نیز چون دگران بی شعور باش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۴۶
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۵۱

نظرات