
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۰۴۷
۱
هرجا نمی خرند متاعت گران مباش
پرواز گیر و خار و خس آشیان مباش
۲
چون بوی گل ردای سیاحت فکن به دوش
چون سبزه پاشکسته یک بوستان مباش
۳
ای شاخ گل به صحبت بلبل سری بکش
بسیار بر رضای دل باغبان مباش
۴
یک حرف بشنو ازمن ودر خلدسیر کن
درمجلسی که گوش توان شد زبان مباش
۵
صائب که منع می کنداز جلوه یار را؟
خورشید را که گفته که آتش عنان مباش ؟
نظرات