
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۰۵۴
۱
میخانه ای است باغ که گلهاست ساغرش
ترکن دماغ جان ز می روح پرورش
۲
هر نخل پرشکوفه درین باغ لیلیی است
کز خیرگی فکنده به یک شاخ، چادرش
۳
گلگل شده است پیکر سیمین بوستان
از بس که ابر تنگ کشیده است دربرش
۴
جز نخل پرشکوفه ندارد جهان خاک
چرخی که بر مراد بود سیر اخترش
۵
گل آنچنان فریفته حسن خود شده است
کز شبنم است آینه دایم برابرش
۶
در فصل نوبهار، چمن بزم چیده ای است
کز غنچه و گل است صراحی و ساغرش
۷
بستان برات عیش ز دیوان نوبهار
اکنون که از شکوفه گشوده است دفترش
۸
صائب چو لاله هر که بود کاسه سرنگون
خالی نمی شود زمی لعل ساغرش
تصاویر و صوت

نظرات