
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۰۵۵
۱
گردون که زهر می چکد از روی شکرش
خون نقابدار بود شیر مادرش
۲
هر ساده دل که شهد تمنا کند ازو
گردد زنیش، خانه زنبور پیکرش
۳
بحر محیط اگر چه ز بزمش پیاله ای است
شبنم گداست دیده خورشید انورش
۴
این تیغ آبدار که چرخ است نام او
از پیچ و تاب خسته دلان ایت جوهرش
۵
صائب اگر چه با تو دم از دوستی زند
زهر نفاق می چکد از چشم اخترش
تصاویر و صوت

نظرات