
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۰۷۲
۱
از جا نمی روم چو سپند از نوای خویش
آتش زنم به محفل و باشم به جای خویش
۲
زان مطرب بلندنوا در ترانه ام
چون نی نمی زنم نفسی بر هوای خویش
۳
زان ساقی خودم که نیابم درین جهان
مردی سزای باده مردآزمای خویش
۴
چون نیست هیچ کس که به فریاد من رسد
خود رقص می کنم چو سپند از نوای خویش
۵
صائب من آن بلند نوایم که می زنم
دربرگریز جوش بهار از نوای خویش
تصاویر و صوت

نظرات
مسافر