صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۰۷۸

۱

فارغ ز تمنای جهان گذران باش

بی داعیه چون دیده حیرت زدگان باش

۲

از راه تواضع به فلک رفت مسیحا

باذره تنزل کن و خورشید مکان باش

۳

زان پیش که ایام بهاران بسر آید

آماده پرواز چو اوراق خزان باش

۴

در حقه سربسته گذارند گهر را

خاموش نشین، محرم اسرار نهان باش

۵

آیینه خورشید شود دیده بیدار

چون شبنم گل تادم آخر نگران باش

۶

شد مخزن گوهر صدف از پاک دهانی

یک چند درین بحر تو هم پاک دهان باش

۷

سررشته میزان عدالت مده از دست

زنهار که با هرکه گران است گران باش

۸

جایی که به کردار بود قیمت مردم

صائب که ترا گفت که چون تیغ،زبان باش ؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۶۴
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۳۵۰

نظرات