صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۰۹۴

۱

شده است از شوق تیغ جان ستانش

وبال خضر، عمر جاودانش

۲

به جای نافه دل بر خاک ریزد

ز زلف و کاکل عنبرفشانش

۳

غبار آلوده گرد کسادی است

نسیم پیرهن در کاروانش

۴

چه باغ است این که دلها را کند آب

ز پشت در صدای باغبانش

۵

ز حیرت آنقدر فرصت ندارم

که درد خود کنم خاطرنشانش

۶

چنان ناسازگارست آن جفا جوی

که نتوان ساخت پیغام از زبانش

۷

ندارد برگ سبزی رنگ، صائب

با این سامان ز باغ و بوستانش

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۲۷۱

نظرات