صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۱

۱

نیست حاجت دیده‌بان حسنِ عتاب‌آلود را

دور باش از خود بود حسن حجاب‌آلود را

۲

پشت این تیغِ سیه‌تاب است از دم تیزتر

کیست بیند خیره آن مژگانِ خواب‌آلود را

۳

نوشِ خالص را بوَد در چاشنی آماده‌ نیش

لذتِ دیگر بود لطفِ عتاب‌آلود را

۴

در مذاقش شیشهٔ خشک است آبِ زندگی

هر که بوسیده است لبهای شراب‌آلود را

۵

می‌چکد آب (از) خطِ ریحانِ آن آتش‌عذار

گر‌چه باران نیست ابرِ آفتاب‌آلود را

۶

تن به اقرارِ گناهِ کرده ده، آسوده شو

چند گویی عذرهای اضطراب‌آلود را

۷

پردهٔ غفلت شود از خوابگاهِ نرم بیش

کی کند بیدار دامن پایِ خواب‌آلود را

۸

راهِ ناهموار را سوهان بود آهستگی

پا به سنگ آید ز همواری شتاب‌آلود را

۹

می‌کند کوته زبانِ لاف را روشندلی

کم بود پرتو چراغِ ماهتاب‌آلود را

۱۰

دیدهٔ پاک است صائب شرطِ اربابِ نظر

چند بر مصحف نهی دستِ شراب‌آلود را؟

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۵۷

نظرات

user_image
محسن شفیعی
۱۳۹۵/۰۱/۲۳ - ۰۲:۲۳:۲۹
بیت سوم مصراع اول نوش خالص را بود در چاشنی آماده نیشمطابق چاپ محمد قهرمان