صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۱۴

۱

تلخیِ عالمِ ناساز شراب است مرا

تریِ بدگهران عالمِ آب است مرا

۲

تا ازان روی عرقناک، نظر دادم آب

آبِ حیوان به نظر موجِ سراب است مرا

۳

لب به دریوزهٔ می تلخ نسازم چون جام

آبرو جمع چو شد، عالمِ آب است مرا

۴

نیست بی‌سوختگان شورِ مرا چون آتش

می ز خونابهٔ دلهای کباب است مرا

۵

جز درِ دوست که بیداری دل می بخشد

تکیه بر هر چه کنم باعثِ خواب است مرا

۶

می‌دهد شادیِ بی‌درد مرا غوطه به خون

خندهٔ کبکِ دَری، چنگِ عقاب است مرا

۷

می دهم عرض به دشمن گرهِ مشکلِ خویش

از هوا چشمِ گشایش چو حباب است مرا

۸

گرچه همخانهٔ دریای گرامی‌گهرم

چون صدف، دانهٔ روزی ز سحاب است مرا

۹

کمتر از جنبش ابروست مرا دورِ نشاط

خوشدلی چون مهِ نو پا به رکاب است مرا

۱۰

تلخی زهرِ عتاب است گوارا بر من

با شکرخندهٔ خوبان شکراب است مرا

۱۱

مطلب افتاده مرا تندی و بدخویی تو

غرض از نامه نه امیدِ جواب است مرا

۱۲

حسن، بی پرده کند آبِ نگه را، ورنه

دست، گستاخ به آن بندِ نقاب است مرا

۱۳

راست کیشم، به نشان می‌رسد آخر تیرم

خود حسابم، چه غم از روز حساب است مرا؟

۱۴

نیست کاری به بد و نیکِ جهانم صائب

رویِ دل از همه عالم به کتاب است مرا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۷۶
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۲۳۱
کلیات صائب تبریزی از روی نسخهٔ خطی که خود شاعر تصحیح نموده با مقدمه و شرح حال آقای امیری فیروزکوهی از انتشارات کتابفروشی خیام، مقدمه مورخ ۱۳۳۳ شمسی - گردآورنده: ج. آزمون - تصویر ۱۳۱

نظرات

user_image
آرام نوبری نیا
۱۴۰۲/۰۷/۰۸ - ۰۶:۲۳:۲۲
با سلام و درود فراوان، در کتاب «دیوان صائب تبریزی مطابق نسخه دوجلدی ۱۰۷۲ ه.ق. به خط صائب ( از مجموعه شخصی) میرزا صائب تبریزی، علامه شبلی نعمانی - انتشارات نگاه تهران ۱۳۷۴» بیت آخر مصرع اول چنین آمده است: «نیست کاری به بد و نیک جهانم صائب» به نظر میرسد با توجه به بیت قبلی : «راست کیشم، به نشان میرسد آخر تیرم خودحسابم، چه غم از روز حساب است مرا؟»  «بد و نیک» نسبت به عبارت «دورویان» صحیح و معقول به نظر میرسد، چراکه عبارتهای «راست کیشم» و «خودحسابم» کنایه از وجدان بیدار است که در این صورت بد و خوب ظاهری و تکلیفی منتفی و به نوعی مستتر در وجدان است. در ضمن استفاده از عبارت «دورویان» کنایه از نوعی گله و شکایت از غیر خود است در صورتی که استاد صائب در این غزل کلیدهایی را برای خودسازی و شکوفایی وجدان آگاه ارائه داده است که عبارت فوق نوعی تضاد معنایی نسبت به معنی کلی غزل پیدا میکند، برای مثال در بیت چهار: «نیست بی سوختگان شور مرا چون آتش می ز خونابه دلهای کباب است مرا» که اشاره به اثر توجه به انسانهای وارسته برای سلوک هرچه خالصتر سالکین راه حق دارد.   شاد و پیروز باشید