صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۲۴۲

۱

تو و آوازه خوبی و من و زاری دل

تو و بیماری چشم و من و بیماری دل

۲

شکن بی سرو پا حلقه بیرون درست

در سواد سر زلف تو ز بسیاری دل

۳

برس ای عشق جوانمرد به فریاد مرا

که ازاین بیش ندارم سر غمخواری دل

۴

نیست یک ذره که همرنگ سویدا نبود

در سراپای وجودم ز سیه کاری دل

۵

می کند عشق مرا از دوجهان فارغبال

چون گرفتار نباشم به گرفتاری دل

۶

محو عشق است و زهر نحو در او نقشی هست

ساده لوحی نتوان یافت به پرکاری دل

۷

هست هرآینه را صیقل دیگر صائب

جز به خاکستر تن نیست صفاکاری دل

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۴۷

نظرات