
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۲۴۴
۱
من که هرپاره دلم هست به صد جا مشغول
بادل جمع شوم چون به تو تنها مشغول
۲
خدمت دور به نزدیک نمی فرمایند
اهل دل را نکند عشق به دنیا مشغول
۳
ماند از جلوه بی قیمت یوسف محروم
هرکه درقافله گردید به سودا مشغول
۴
ماند چون آینه در دایره حیرانی
هرکه از ساده دلی شد به تماشا مشغول
۵
قسمت دیده ز هر عضو جدا می گیرم
به تماشای توام بس که سراپا مشغول
۶
هر نفس عشق دو صد نقش بدیع انگیزد
تا نگردد به خود آن آینه سیما مشغول
۷
می شود صائب از اندیشه دنیا فارغ
شد دل هر که به اندیشه عقبی مشغول
تصاویر و صوت


نظرات