
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۲۴۸
۱
نیم ز پرسش محشر به هیچ باب خجل
که خود حساب نمی گردد از حساب خجل
۲
نکرد تربیت عشق در دلم تاثیر
چو تخم سوخته گردیدم از سحاب خجل
۳
چنین که من خجل از سایلم ز بی برگی
ز تشنگان نبود موجه سراب خجل
۴
ز سنگ ناوک ابرام بر نمی گردد
گدا نمی شود از سختی جواب خجل
۵
پس ازتمام شدن ازچه روی می کاهد
ز نور عاریه گر نیست ماهتاب خجل
۶
دهد گشودن لب انفعال نادان را
که هست خانه مفلس ز فتح باب خجل
۷
ز خط به چشم هوسناک شد جهان تاریک
که کور فهم شد زود ازکتاب خجل
۸
نظاره اش به نظر اشک گرم می آرد
شد از عذار تو از بس که آفتاب خجل
۹
جواب آن غزل حافظ است این صائب
که کس مباد ز کردار ناصواب خجل
تصاویر و صوت

نظرات