صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۲۵۵

۱

ازان زمان که ترا دیده در گلستان گل

ز شبنم است سراپای چشم حیران گل

۲

ز بیغمی دل ما پاره گردیده است

ز هرزه خندی خود می شود پریشان گل

۳

نشد که غنچه منقار ما شکفته شود

درآن چمن که شود بی نسیم خندان گل

۴

فتاده است براین دشت سایه لیلی

مزن ز آبله بر خار این بیابان گل

۵

درآن چمن که تو برداری آستین زدهن

درآستین کند از شرم خنده پنهان گل

۶

خیال بستر و بالین کمال بی شرمی است

درآن ریاض که باشد ز غنچه خسبان گل

۷

ز تاب روی که خونش به جوش آمده است

که ریزد از عرق شرم رنگ طوفان گل

۸

گره چو گریه خونین شده است دررگ شاخ

ز خجلت رخ شبنم فشان جانان گل

۹

یکی هزار شد امید اشک ریزان را

گذاشت تا سر شبنم به روی دامان گل

۱۰

مپوش چشم چو شبنم درین چمن صائب

که چون ستاره صبح است برق جولان گل

۱۱

درآن چمن که گشاید سفینه را صائب

شود به زیر پر عندلیب پنهان گل

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۴۲۵
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۵۳

نظرات

user_image
سید مصطفی سامع
۱۴۰۲/۰۸/۱۱ - ۱۳:۵۴:۱۴
شعر شماره ۷۹رهبر حی  ابتدا کردم به نام قادر دادار گلمطلعم گل  خامه ام گل مصرع واشعار گل حمد گویم قادری را کو بود حی و قدیمذکر او گل شکر او گل  حمد آن بادار گل پس از آن آرم به لب نعت شه لولاک را اصل بستان رسالت احمد مختار گل سرور و سردار کل انبیا خیر البشرراه او گل ، شرع او گل  دین آن دلدار گل  مدح خوانم  از امیرمؤمنان شاه عربکو بود  فتاح خیبر  حیدر کرار گل خوانده  نفس مصطفی اورا به قرآن کبریانص او گل  آیه  گل ام الکتابِ یار گل  زهره زهرای اطهر  پاره قلب رسول عصمتش گل عفتش گل  عترت  اطهار گل صد چو حاتم ریزه خوار سفره مولا حسنبخشش گل جود او گل بذل بی اظهار گل سبط احمد رهبر آزادگان شاه شهیدکربلا در کربلا  گل عشق آن سالار گل سید سجاد امام العارفین  زین العبادورد او گل طاعتش گل سبحه و دستار گل  پنجمین شمع هدایت باقرعلم  لَدُنبینشش گل دانشش گل یاسمن رخسار گل جعفر نیکو لقب صادق بود بحر علوممسلکش گل مشربش گل مذهب سرشار گل موسی کاظم بود فرخنده خو، نیکو صبورحلم اوگل صبر او گل میرخوش کردار گل شاه دین شمس ولایت  هشتمین پیشوا رضا آستان گل روضه گل آن گنبد دوار گل جان جانان خسرو خوبان به عالم شاه جواد رأفتش گل شفقتش گل حب آن سردار گل حجت دهم نقی سلطان دریا دل نقی سالکش گل عارفش گل هادی دیندار گل  عسکری میر امم دارد به سامره مقام نام او گل شان او گل  میمنت آثار گل  رهبر حی قطب دوران مهدی دنیا ودین دوری اش گل غیبتش گل انتظارِ یار گل  سامعا در انتظار او بود هستی همهگر بیاید می شود این گلستان پر بار گل۵-۸-۱۴۰۲فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن