صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۲۶

۱

آنچنان عشق تو بدخوی برآورد مرا

که تسلی به دو عالم نتوان کرد مرا

۲

منم آن داغ که از صبح ازل پرورده است

در سراپرده دل، عشق جوانمرد مرا

۳

تلخی مرگ به کامم می لب شیرین است

بس که کرده است جهان حادثه پرورد مرا

۴

نیست اندیشه ام از خواب عدم، می ترسم

که فراموش شود چاشنی درد مرا

۵

عرق غیرت پیشانی خورشیدم من

نفس صبح قیامت نکند سرد مرا

۶

در بیابان توکل منم آن خار یتیم

که به صد خون جگر آبله پرورد مرا

۷

گر چو خورشید به خود تیغ زنم معذورم

طرفی نیست درین عالم نامرد مرا

۸

گل نچیدم به امید ثمر از یار و فلک

بازیی کرد که از هر دو برآورد مرا

۹

بود هر ذره من در کف بادی صائب

سالها گشت فلک تا به هم آورد مرا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور ج ۱ - صائب تبریزی - تصویر ۲۵۱
دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۸۲

نظرات