
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۲۶۵
۱
روزی که سوخت برق تجلی نقاب گل
بلبل چگونه اب نشد از حجاب گل
۲
حاجت به سر گشودن مینای غنچه نیست
ما را بس است دیدن رنگ شراب گل
۳
بلبل ز زخم خار به فریاد آمده است
آه آن زمان که تیغ کشد آفتاب گل
۴
در خار غوطه می زنم و خنده می کنم
بلبل نیم که ناله کنم در رکاب گل
۵
از باغ چون نسیم تهیدست می روم
با آن که چشم باختم از انتخاب گل
۶
بلبل به خواب مستی و طفل نسیم شوخ
از یکدگر چگونه نریزد کتاب گل
۷
عاشق زبوی سوختگی تازه می شود
اینجا گل چراغ بود در حساب گل
۸
تا آمده است بلبل ما در حریم باغ
خمیازه می کشد به دریدن نقاب گل
۹
صائب جواب آن غزل این که گفته اند
بلبل ز جام لاله ننوشد شراب گل
تصاویر و صوت

نظرات