صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۲۸۷

۱

در ته یک پیرهن از یار دور افتاده ام

آه کز نزدیکی بسیار دورافتاده ام

۲

می کشم خمیازه بر آغوش در آغوش یار

همچو مرکز از خط پرگار دور افتاده ام

۳

نیست تدبیری به جز دوری ز نزدیکی مرا

من که از نزدیکی بسیار دورافتاده ام

۴

از بهشت افتاد بیرون آدم و خندان نشد

چون نگریم من که از دلدار دورافتاده ام

۵

تیشه فرهاد گردیده است هرمو برتنم

تاازان معشوق شیرین کاردورافتاده ام

۶

شد نفس انگشت زنهار از دهان تلخ من

تاازان لبهای شکر بار دورافتاده ام

۷

نیست ممکن بازگشت من به عمر جاودان

این چنین کز بزم او این بار دور افتاده ام

۸

پیرکنعان چون به من در گریه همچشمی کند

او ز یوسف من ز یوسف زار دورافتاده ام

۹

چون توانم عمر صرف جستجوی یار کرد

من که از خود بیشتر از یار دور افتاده ام

۱۰

می پرد چشمم به خواب نیستی همچون شرار

از تو ای آتشین رخسار دورافتاده ام

۱۱

گاه می خندم ز شادی گاه می گریم ز درد

زان که هم از یارو هم از اغیار دورافتاده ام

۱۲

کیست صائب تا زحال او خبر بخشد مرا

مدتی شد کز دل افگار دورافتاده ام

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۷۰
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۴۳۴

نظرات

user_image
حمید حسینی
۱۴۰۱/۱۰/۱۲ - ۰۲:۴۵:۵۶
با سلام در بیت دهم مصرع دومش  از تو ای آتشین رخسار دور افتاده‌ام با توجه به وزن شعر کلمه ی آتشین با وزن جور در نمیاد  احتمال آتش وشین بوده  از تو ای آتش‌وشین رخسار دور افتاده‌ام به نظرم بهتره اصل نسخه شعر بررسی بشه