
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۲۹۸
۱
این منم در دست زلف یار را پیچیدهام
در سخن آن شکرینگفتار را پیچیدهام
۲
تن به خوی آتشین لالهرویان دادهام
در حریر شعله این طومار را پیچیدهام
۳
سر اگر خواهند از من بیتامل میدهم
بهر وا کردن من این دستار را پیچیدهام
۴
عاجزم در باز کردنهای آن بند قبا
من که قفل سد در گلزار را پیچیدهام
۵
چون نفس صائب نیاید سرمهآلود از جگر
کمعنان آه آتشبار را پیچیدهام
تصاویر و صوت


نظرات
سینا خوشقدم