
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۳۰۴
۱
سالها گرد زمین چون آسمان گردیده ام
تا چنین صافی دل و روشن روان گردیده ام
۲
سبز گردیده است چون طوطی پروبالم ز زهر
تا درین عبرت سرا شیرین زبان گردیده ام
۳
استخوانم را هما تعویذ بازو می کند
تا نشان تیر آن ابرو کمان گردیده ام
۴
هر گلی داغی و هر خاری زبان شکوه ای است
گرد این گلزار چون آب روان گردیده ام
۵
زندگی در چار دیوار عناصر چون کنم
من که در دامان دشت لامکان گردیده ام
۶
سایه من گرچه می بخشد سعادت خلق را
از جهان قانع به مشتی استخوان گردیده ام
۷
نیست آبی غیر آب تیغ با من سازگار
من که از زخم نمایان گلستان گردیده ام
۸
ذره ام اما ز فیض داغ عالمسوز عشق
روشنی بخش زمین و آسمان گردیده ام
۹
بی دماغی صائب از عالم مرا بیگانه کرد
با که سازم من که از خود دلگران گردیده ام
تصاویر و صوت


نظرات