صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۳۰۹

۱

آسمان نیلگون را سبز کرد اندیشه‌ام

بیستون کان زمرد شد زآب تیشه‌ام

۲

غوطه در خون زد سپهر از ناخن اندیشه‌ام

بیستون یک دانه یاقوت شد از تیشه‌ام

۳

داغ جانسوزی بود هر نقطه‌ای از کلک من

دیده شیرست کرم شب‌چراغ بیشه‌ام

۴

از گلابم در فلک‌ها شیشه‌ای خالی نماند

می‌گدازد دل همان در بوته اندیشه‌ام

۵

آن سبکدستم که چون در بیستون رو آورم

چون سپند از جای خیزد پیش پای تیشه‌ام

۶

مطرب و ساقی نمی‌خواهد دل پرشور من

باده منصور برمی‌آرد از خود شیشه‌ام

۷

تا چه گل‌ها سایه‌ام در دامن گردون کند

کوچه باغ خلد شد مغز زمین از ریشه‌ام

۸

شوربختی بین که باصد شکرستان حسن او

هم به خون من کند شیرین دهان تیشه‌ام

۹

چون کشم در گوش صائب حلقه فرمان عقل

من که از زناریان عشق کافرپیشه‌ام

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۳۸۰
دیوان صائب تبریزی (مطابق نسخه دو جلدی ۱۰۷۲ ه. ق، به خاط صائب از مجموعه شخصی) به اهتمام جهانگیر منصور  ج ۲ - صائب تبریزی - تصویر ۴۴۶

نظرات