صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۳۲

۱

تا دل از روی تو شد مطلع انوار مرا

چشم خورشید شود خیره ز رخسار مرا

۲

بی نصیب است ز من دیده ظاهربینان

می توان یافت به نور دل بیدار مرا

۳

هست بر خاطر من دیدن غمخوار گران

ورنه کوه غم او نیست به دل بار مرا

۴

در سیه رویی ازان گشته ام انگشت نما

که سر آمد چو قلم عمر به گفتار مرا

۵

چون کنم پیش طبیبان دگر دست دراز؟

ناز عیسی است گران بر دل بیمار مرا

۶

از کف دست اگر موی برون می آید

می رسد دست به موی کمر یار مرا

۷

سرو آزاد ترا دیده بدبین مرساد

که به هر جلوه کند تازه گرفتار مرا

۸

حلقه ای می زنم از دور بر آن در صائب

باغبان گر ندهد راه به گلزار مرا

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان؛ غزلیات: الف - ب - تصویر ۲۸۵

نظرات