
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۳۳۵
۱
من حریف ننگ و عار بیوفایی نیستم
بندبندم کن که من مرد جدایی نیستم
۲
تلخ دارد خواب شیران جهان را مور من
خاک را ه مردم از بی دست و پایی نیستم
۳
کرده ام من ترک دنیارا نه دنیاترک من
در لباس اهل فقر از بی قبایی نیستم
۴
بیشتر عزلت گزینان در کمین شهرتند
من ز عزلت درمقام خودنمایی نیستم
۵
بسته ام عهد درستی با شکستن در ازل
از فلک امیدوار مومیایی نیستم
۶
گو برآرد وحشت تنهایی از جانم دمار
من حریف راه ورسم آشنایی نیستم
۷
ماه از من قرص بیهوده پنهان می کند
سیر چشمم در پی نان گدایی نیستم
۸
پشت بر دیوار حیرت همچو ساحل داده ام
روز وشب چون موج در زنجیر خایی نیستم
۹
می توانم خاک پای عارف رومی شدن
در سخن هر چند عطار و سنایی نیستم
تصاویر و صوت

نظرات
سید مجتبی فتاحی