صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۳۵۳

۱

برگ عیش بی خزان در بینوایی یافتم

آنچه می جستم ز شاهی در گدایی یافتم

۲

خاکساری دانه را بال و پر نشوونماست

بال گردون سیر از بی دست وپایی یافتم

۳

از دو عالم قطع کردم رشته پیوند را

تا به آن بیگانه پرور آشنایی یافتم

۴

تا شدم چون سکه خوش نقش رو گردان زر

رو به هر مطلب که اوردم روایی یافتم

۵

در شمار خلق بودم داشتم تارو به خلق

پشت کردم بر خلایق مقتدایی یافتم

۶

می شمارم مهد آسایش دهان شیر را

تا ز قید عقل چون مجنون رهایی یافتم

۷

گر شود عالم به چشم خلق از بستن سیاه

من ز راه چشم بستن روشنایی یافتم

۸

تا به زانو پای من از پیروی فرسوده شد

تا میان رهنوردان پیشوایی یافتم

۹

نیست امیدم به جنت کز قبول مردمان

مزد خود اینجا زطاعات ریایی یافتم

۱۰

چون ز سنگ کودکان صائب کنم پهلوتهی

من که در سختی کشیدن مومیایی یافتم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۰۳

نظرات