
صائب تبریزی
غزل شمارهٔ ۵۳۹۹
۱
چند روزی بر در صبر و تحمل می زنم
دست امیدی به دامان توکل می زنم
۲
چند پاداش تنزل سرگرانی واکشم
بعد ازین من هم تغافل بر تغافل می زنم
۳
در خور پروانه من نیست سوز هر چراغ
خویش را بر شعله آواز بلبل می زنم
۴
چون ندارم دسترس بر طره طرار او
درگلستان شانه ای برزلف سنبل می زنم
۵
سوختم از غصه صائب، بعد از ین چون بیغمان
می کشم جام شراب و خنده بر گل می زنم
تصاویر و صوت

نظرات