صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۴۰۲

۱

جرأتی کو تا ز خواب ناز بیدارش کنم

ساغری چون دولت بیدار در کارش کنم

۲

قلب من شایسته سودای ماه مصر نیست

خرده جان را مگر صرف خریدارش کنم

۳

چون توانم دامن افشاند از گل بی خار او

من که نتوانم ز پای خود برون خارش کنم

۴

ره به آن موی میان بردن نمی آید ز من

رشته جان را مگر پیوند زنارش کنم

۵

حسن بی پروا نمی گردد به عاشق مهربان

هرنفس از ناله گرمی چه آزارش کنم

۶

باردوش هرکه گردم چون سبوی پرشراب

در تلافی از غم عالم سبکبارش کنم

۷

رحم اگر مانع نمی گردید از جرات مرا

می توانستم به درد خود گرفتارش کنم

۸

مورم اما گرسلیمان را گذار افتد به من

صائب از راه نصیحت حرف در کارش کنم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۲۹

نظرات