صائب تبریزی

صائب تبریزی

غزل شمارهٔ ۵۴۲۱

۱

گر ز دلتنگی لبی چون غنچه خندان می‌کنم

ترک سر زین رهگذر بر خویش آسان می‌کنم

۲

سایلان از شرم احسان آب می‌گردند و من

می‌شوم آب از حیا با هرکه احسان می‌کنم

۳

تا چو عیسی دست خود از چرکِ دنیا شُسته‌ام

دست در یک کاسه با خورشید تابان می‌کنم

۴

تنگ ظرفی دستگاه عیش را سازد وسیع

هست تا یک قطره می در شیشه طوفان می‌کنم

۵

گرچه خون در پیکرم ز افسردگی پژمرده است

پنجه در سرپنجهٔ دریا چو مرجان می‌کنم

۶

هرکه از سنگین دلی خون می‌کند در کاسه‌ام

از دل خونگرم من لعل بدخشان می‌کنم

تصاویر و صوت

دیوان صائب تبریزی - به کوشش محمد قهرمان، غزلیات (ذ-م)، جلد پنجم - محمدعلی صائب تبریزی - تصویر ۴۳۸

نظرات